اگر – و در این مرحله – منچسترسیتی مجرم شناخته شود، مجازات ها می توانند آغاز شوند: طبق اساسنامه لیگ، هیئت آزاد است تا هر مجازاتی را که صلاح بداند صادر کند. سابقه داخلی از جریمه های سنگین تا کسر امتیاز متغیر است. تحریم های شدیدتر، مانند سلب عناوین سیتی و حتی اخراج این باشگاه از لیگ، حداقل از نظر تئوری امکان پذیر است.
در آن صورت، فقط سیتی نخواهد بود که آسیب دیده است. لیگ برتر هم همینطور. قرار دادن یک ستاره در کنار بیش از یک دهه از تاریخ پرافتخار ملودراماتیک آن – از جمله برخی از نمادین ترین لحظات آن – ضربه قابل توجهی را برای خود رقابت به همراه خواهد داشت.
و با این حال، پوشش دادن به پرونده لیگ برتر با این عبارات – نشان دادن آن به عنوان یک نبرد برای قدرت بین دو نهاد، ارائه آن به عنوان زنگ خطری برای مقررات بیشتر، در نظر گرفتن آن به عنوان یک رویداد سیاسی – به معنای از دست دادن اصل موضوع است.
در میان قوانین مخفیانه و لیست شدید قوانین و مقررات و بندهایی که سیتی متهم به زیر پا گذاشتن آن است، به راحتی می توان از آن چشم پوشی کرد، اما در قلب اتهامات مطرح شده توسط لیگ برتر هزینه انسانی است.
ورزش فقط در صورتی کار می کند که یک سری قوانین مشترک وجود داشته باشد. البته ممکن است با آن قوانین مخالفت کنید، احساس کنید که آنها خودسرانه یا قدیمی هستند یا توسط نخبگانی که منافع شخصی خود را حفظ می کنند، نوشته شده اند. کنترل. و در برخی موارد، این مخالفت بیش از حد مشروع است.
اما این ایده که وقتی استبداد قانون است، انقلاب وظیفه است، در ورزش صادق نیست. این فقط این نیست که یکپارچگی کل فعالیت مبتنی بر پذیرش مشترک قوانین است – این فرض که همه، چه تیمها یا ورزشکاران، تحت شرایط یکسانی رقابت میکنند – بلکه معنای واقعی بر آن استوار است. قوانین هدف تمرین را مشخص می کند.