افتخارات یادبود راجر کریگ که حرفه بیسبال او چندین نسل را در بر گرفت

در حاشیه یک زمین گلف آرام در کوهپایه‌های خارج از سن دیگو، موسیقی از Highwaymen از سیستم صوتی تاخت. خانواده و بیسبال که بطور جدایی ناپذیری در هم تنیده شده بودند، گرد هم آمده بودند تا آخرین خداحافظی را با راجر کریگ داشته باشند. اسب ها و گلف، دو عنصر اصلی دیگر در زندگی این پسر روستایی کارولینای شمالی، به زیبایی مراتع سرسبز و مسیرهای غبارآلود تخیل را پر کردند که آهنگ ها بلند می شدند.

من بزرگراه بودم
در امتداد جاده های مربی، سوار شدم

کریگ 93 ساله بود که در این ماه درگذشت. او 71 سال از آن سال ها با محبوبش کارولین ازدواج کرد. و در مراسم یادبودی در روز شنبه مملو از خنده، اشک و انواع داستان‌های شیرین و خنده‌دار که خوشبختانه از دوره‌های گذشته گذشته است، میراث کریگ به‌عنوان چرخ دنده مرکزی گروهی متشکل از سه مرد که با هم در 111 سال گذشته لیگ برتر بیسبال درخشیدند، درخشید. .

کریگ اولین بازی آخر بروکلین داجرز در سال 1957 بود و سپس در اولین بازی فرنچایز گسترش در سال 1962 شروع کننده تیم متس بود. مدیر او در تیم متس، کیسی استنگل وصف ناپذیر، اولین بازی خود را با بروکلین در سال 1912 انجام داد. کریگ که هم به عنوان مربی و هم به عنوان مدیر به موفقیت رسید، از جمله مربیان باب ملوین، مدیر فعلی تیم سن دیگو پادرس بود.

ملوین که به مدت سه فصل زیر نظر کریگ شکارچی بود، در آخر هفته در حالی که پادرس خود را در مقابل تامپا بای رهبری می کرد، گفت: “امروز نمی توانستم مدیریت کنم اگر برای او بازی نمی کردم.” راجر من را مجبور کرد که بازی را به عنوان سرمربی تماشا کنم.

از 1912 تا 2023، استنگل تا کریگ تا ملوین. شاید این جمله‌ی معروف شعر «واژه‌نامه غم‌انگیز بیسبال»، «مثلاً برای همیشه به شانس»، ادبی نباشد. اما غنای غیرقابل انکاری در رله هاردبال وجود دارد.

“آیا می توانم “هوم عزیزم!” از همه؟» مارک گرانت، پارچ سابق جاینتز و تحلیلگر فعلی تلویزیون پادرس، در ابتدای سخنان خود در مراسم یادبود پرسید. جماعت در مراسم در فضای باز با صدای بلند و با فریاد، “هوم عزیزم” عبارت شاد و جهانی کریگ را که به عنوان یک تشویق، یک تعجب و یک توصیف عمل می کرد، ملزم کردند. برای همه موارد مناسب و تشویق شد.

کریگ یک هم تیمی و یک شوهر، یک پدر و یک معلم بود. او در توپ های سریع با انگشتان تقسیم شده و روابط عالی بود. با ظرافت لاکونیک، او به راحتی تنش را از بین برد و بازیکنان محکم سیمی را خلع سلاح کرد.

آلن ترامل، تالار مشاهیر که یکی از سخنرانان بعدازظهر بود، گفت: «او برای من دنیا معنا داشت.

ترامل در تمام پنج فصل کریگ به عنوان مربی توپچی اسپارکی اندرسون در دیترویت حضور داشت – مسابقه ای که با قهرمانی سری جهانی ببرها در سال 1984 به اوج رسید. هنگامی که جک موریس، یکی دیگر از تالارهای مشاهیر، در حال اجرای برنامه بود، ترامل ساده لوح مورد قدردانی کریگ قرار گرفت.

موریس، که زمانی که کریگ به او اسپلیتر را آموزش داد، کارش شروع شد، روی تپه داغ دوید. وقتی اوضاع تنگ می‌شد، اندرسون کریگ را می‌فرستاد تا سخنان حکیمانه‌ای بفرستد. کریگ با وظیفه‌شناسی اطاعت کرد، زیرا می‌دانست که موریس آتشفشانی هیچ بخشی از آن را نمی‌خواهد. بنابراین مربی زمین بازی اغلب به سادگی با ترامل چت می کرد و کاملاً موریس را نادیده می گرفت. در نهایت، موریس صبر خود را از دست داد و آنها را از تپه خود خارج کرد.

کریگ به کالبد باز می‌گشت و به اسپارکی اطمینان می‌داد که آس او خوب است و بازی ادامه می‌یابد.

این نوع شخصیت توسط بسیاری از نبردها شکل گرفت که پیروز شدند و بیش از چند مورد شکست خوردند. کریگ در سال 1962 به‌عنوان عضوی از کارکنان توسعه متس، 10-24 امتیاز را به دست آورد و در شکست‌های بزرگ‌ها پیشتاز بود. سپس با 22 شکست دیگر در سال 1963 رهبری رشته ها را بر عهده گرفت.

در طول یک بعدازظهر با کریگ و همسرش در آپارتمانشان در سن دیگو یک دهه پیش، من و راجر در مورد آن بحث کردیم و او پوزخندی زد. او گفت که نویسندگان همچنان تماس می‌گیرند و از او می‌پرسند که آیا از سابقه‌اش در گروه متس «خجالت می‌کشد». او با خوشحالی به این نکته اشاره می کند که در این دو فصل 27 بازی کامل انجام داده است.

اولین بازی او در لیگ اصلی در سال 1955 در شرایط شادتر انجام شد، زمانی که بروکلین او را از کلاس AAA مونترال برای شروع یک نقطه فراخواند. او به قدری خوب عمل کرد و یک بازی سه ضربه ای کامل را مقابل سینسیناتی زد که مدیر والتر آلستون به او گفت که چند روز وقت بگذارد و خانواده اش را از مونترال به بروکلین منتقل کند. با خواندن ابهام در چهره کریگ، یکی از هم تیمی های کهنه کار گفت: “بیا، بچه، من با تو به فرودگاه می روم.”

جکی رابینسون بود.

کریگ گفت: «این اولین روز من در لیگ های بزرگ بود. و جکی رابینسون مرا به فرودگاه می برد.

او هرگز یک کلمه در مورد آنچه از سر گذرانده صحبت نکرد. و من خیلی از آن را دیدم. او فقط به من گفت، “بچه، تو یک پارچ بزرگ می شوی.”

در پاییز آن سال، کریگ برنده بازی 5 سری مسابقات جهانی بود، زیرا داجرز برای تنها قهرمانی خود در نیویورک، یانکی ها را در هفت بازی شکست داد.

پس از هفت فصل حضور در داجرز، که شامل انتقال تیم به لس آنجلس بود، کریگ در موقعیت بسیار متفاوتی قرار گرفت. متس، که چهره ای آشنا را برای فروش بلیط در نیویورک به وجود آورد، تصمیم حساب شده ای گرفت تا او را با انتخاب ششم در پیش نویس توسعه انتخاب کند.

او در آن زمان 32 ساله بود و استنگل از این که او را آقای کریگ خطاب کند خوشحال بود. به هر حال، او در چرخش بیست و چند ساله دولتمرد بزرگی بود. از آنجایی که متس با به پایان رساندن امتیاز 40-120 یک رکورد مدرن برای بیهودگی ثبت کرد، استنگل اغلب از کریگ می‌خواست که از جلسه پرتاب بین شروع‌ها خودداری کند.

استنگل می‌گوید: «آقای کریگ». می‌دانم که امروز 9 اینینگ انجام دادی و تا چهار روز دیگر بازی نخواهی کرد، اما بین شروع‌ها پرتاب نکن. محض احتیاط ما جلوتر هستیم ممکن است به شما نیاز داشته باشم که یک یا دو اینینگ را به آرامش برسانید.”

نیم قرن بعد، کریگ همچنان می خندید. در موارد نادری که متس برنده می شد؟ مطمئناً، استنگل به جلو خم می‌شد و به پایین نیمکت نگاه می‌کرد تا اینکه نظر کریگ را جلب کرد. و کریگ شروع به گرم کردن می کرد. او در آن فصل 33 بازی را شروع کرد و در 9 بازی دیگر را راحت کرد.

یک شب در نیویورک، در آن سال‌های از دست دادن با متس، کریگ با مالک قدیمی، بیل ویک، برخورد کرد، که به او گفت، پس از تمام مشکلاتی که او پشت سر گذاشته، روزی یک مربی یا مدیر توپ‌زنی خوب خواهد شد.

کریگ گفت: حق با او بود. “من هرگز آن را فراموش نکردم. بعد از آن هر بار که او را می دیدم، از او تشکر می کردم. از باختن خیلی چیزها یاد میگیری چون مدام فکر می‌کنید، “چگونه می‌توانیم آن را برطرف کنیم؟”

کریگ پس از دوران موفقیت‌آمیز خود به‌عنوان مربی زمین‌بازی، به عنوان سرمربی جاینتز انتخاب شد، تیمی که در سال 1985 62 بر 100 پیروز شده بود. دو سال بعد، کریگ تیم را به دومین پرچم خود در سانفرانسیسکو هدایت کرد.

کریگ که سه حلقه در مسابقات جهانی به عنوان بازیکن (1955 و 1959 داجرز، 1964 کاردینال) و یک حلقه به عنوان مربی توپ (1984 تایگرز) به دست آورد، هنوز آماده بازی بود که یکی دیگر از شکارچیان سابقش، باب برنلی، در سال 2001 تماس گرفت. .

برنلی که مدیریت آریزونا دایموندبکز را بر عهده داشت، کریگ را به عنوان مربی مهمان در آن بهار به اردو دعوت کرد و پس از اینکه دایموند بک ها یانکی ها را در سری جهانی شکست دادند، از کریگ درخواست اندازه حلقه خود کرد. مدیر به مربی قدیمی خود گفت که با مالک تیم صحبت کرده تا به کریگ حلقه بدهد.

برنلی به کریگ گفت: «این خیلی به کاری که سال گذشته انجام دادید نیست. این به خاطر کاری است که برای من به عنوان بازیکن، مربی و مدیر انجام دادی.»

بعداً، ملوین که در آن پرسنل Diamondbacks بود، داستان متفاوتی را به کریگ گفت: “من قرار نیست این را به شما بگویم، اما باب هزینه آن حلقه را خودش پرداخت کرد.”

آخر هفته در پارک پتکو، ملوین لبخندی زد و وقتی داستان بازگو شد، سرش را تکان داد.

ملوین گفت: «راجر برایش همین بود. “و من احساس کردم که او باید این را بداند.”

پیوندهای خانوادگی برای کریگ، هم در داخل و هم در خارج از باشگاه همیشه وجود داشت. او و کارولین چهار فرزند بزرگ کردند که به آنها هفت نوه و 14 نتیجه داد. یکی از نوه ها، چلسی ویلینگهام، مراسم روز شنبه را با خواندن کتاب مقدس، مزمور 23 و درخواستی شیرین به پایان رساند.

او گفت: «به روح همم بیبی، لطفاً در حالی که من «آمیزینگ گریس» را می‌خوانم، هم‌زمان هم صدا کنید. گروه کر بی‌درنگ و قوی بود، چون قلب‌ها اوج می‌گرفتند و اسب‌ها می‌نواختند، و احتمالاً در جایی، استنگل از کریگ می‌خواست که خود را گرم کند. محض احتیاط.

Kaia Lambert

گیمر. طرفدار رسانه های اجتماعی متخصص وب Wannabe. متعصب آبجو ارتباط دهنده. کارآفرین. گیک زامبی شیطانی. طرفدار پرشور تلویزیون عاشق بیکن غیرقابل درمان.

تماس با ما