سربازان سیاه پوست 1900 مایل در سراسر ایالات متحده دوچرخه سواری کردند، او نیز همین کار را کرد.

در تابستان 1897، 20 پیاده نظام سیاهپوست ارتش ایالات متحده، 1900 مایل را با دوچرخه های پیشرفته و با تجهیزات ثابت از فورت میسولا، مونت، تا سنت لوئیس رکاب زدند. ارتش دستور اکسپدیشن طاقت فرسا را ​​صادر کرد تا ببیند آیا سربازان می توانند یک سپاه دوچرخه تشکیل دهند یا خیر. روزنامه ها پیشرفت خود را در حالی که روزانه 50 مایل در گل و لای و شن رکاب می زدند، از میان کوه های برفی مونتانا و در دشت های سوزان نبراسکا یاد می کردند. این اقدام 41 روزه کمی تاریخچه نظامی گمشده بود تا اینکه اریک سدنیو، دوچرخه سوار مسافت های طولانی و مدل مستقر در سانتا مونیکا، کالیفرنیا، آن را در ژوئن سال گذشته و در صد و بیست و پنجمین سالگرد اکسپدیشن بازسازی کرد.

آقای Cedeño، 49 ساله، که سال ها صرف جمع آوری عکس ها و اسناد مربوط به پیاده نظام و سفر آنها کرده است، گفت: “من همیشه شیفته تاریخ بوده ام.” حدود 10 سال پیش در یک سفر دوچرخه سواری از میامی به نیویورک بود که تصمیم گرفت درباره تاریخچه دوچرخه سواری در مسافت های طولانی بیشتر بداند. کنجکاوی او را به سپاه دوچرخه سواری 25 پیاده نظام کشاند.

او با اشاره به عکس‌های تاریخی سربازان روی دوچرخه‌ها گفت: اولین بار بود که یک سیاه‌پوست را از آن زمان می‌دیدم که با دوچرخه سفر می‌کرد.

این سربازان بخشی از هنگ 25 پیاده نظام، یکی از واحدهای آمریکایی آفریقایی تبار بودند که اعضای آن به سربازان بوفالو نیز معروف بودند. 20 مرد منتخب، که یک پزشک و یک روزنامه نگار در این اکسپدیشن به آنها ملحق شدند، توسط ستوان جیمز ماس، که مجذوب دوچرخه بود، رهبری می شدند و پیشنهاد ایجاد یک سپاه دوچرخه را دادند. ستوان ماس که سفیدپوست بود، آخرین بار در کلاس خود در وست پوینت (آکادمی نظامی ایالات متحده)، تنها سه سال قبل از اعزام، فارغ التحصیل شده بود.

آقای Cedeño گفت: “بیشتر مردم نمی خواستند در غرب می سی سی پی کار کنند.” “بنابراین غرب می سی سی پی به آخرین نفر در کلاس رها شد. و بیشتر اوقات، غرب می سی سی پی به این معنی بود که شما باید با نیروهای آمریکایی آفریقایی تبار کار کنید.

این سربازان بودند که در تاریخ سیاه‌پوستان و دوچرخه‌سواری به موفقیت قابل‌توجهی دست یافتند – موفقیتی که آقای Cedeño با دنبال کردن در مسیرهای دوچرخه‌سواری و گفتن داستان‌هایشان توجه جدیدی را به آن جلب کرد. در ماه فوریه، پس از سخنرانی در مورد سفر در باشگاه کاوشگران، یک انجمن فقط برای اعضا در شهر نیویورک، در مورد آن با او صحبت کردم.

گفتگو برای طولانی بودن و وضوح ویرایش شده است.

من اعزامم را در ساعت 5:30 صبح در 14 ژوئن 2022، دقیقاً در ساعت و تاریخی که سربازان حرکت کردند، آغاز کردم. وقتی در مونتانا سوار می‌شدم 42 درجه بود و به عنوان کسی که در جنوب کالیفرنیا زندگی می‌کنم، هوا خیلی سرد است. باد می‌وزید اما برف نمی‌بارید که با آن برخورد کردند. در دشت‌های پایین‌تر به نبراسکا، هوا بسیار گرم می‌شد، تقریباً هر روز حدود 105، 106 درجه. خوشبختانه من در یک اعزام ارتش نبودم، بنابراین توانستم پیراهنم را در بیاورم. هر 10 مایل، به یک فروشگاه رفاهی می رفتم و می پرسیدم که آیا می توانم به کولر آبجو بروم. تنقلاتم را داخل کولر آبجو می خوردم. مردم خیلی عالی بودند یک بار به مردم گفتم که دارم چه کار می‌کنم، آنها می‌گفتند، “آره، لطفاً، هر چه می‌خواهید!” سربازها این فرصت را نداشتند که به داخل یک کولر آبجو بروند. آنها همچنین سوار بر یونیفورم می شدند و تفنگ های سنگین را بر پشت خود حمل می کردند. این بچه ها تقریباً ابرقهرمان بودند، می دانید، مانند ابرقدرت.

آنها آخرین دوچرخه را در آن زمان داشتند، یک اسپالدینگ ویژه 1897 که قیمت آن حدود 75 دلار بود، که در آن زمان برای دوچرخه پول زیادی بود. شرکت اسپالدینگ دوچرخه‌ها را اهدا کرد به این امید که ارتش در صورت موفقیت بیشتر خرید کند. بنابراین، تک سرعت. در سال 1886، دوچرخه ها دارای چرخ های چوبی و بدون محافظ زنجیر بودند. در سال 1897، آنها دیدند که “اگر ما از میان برف و باران عبور می کنیم، باید چرخ های چوبی را به چرخ های فولادی تغییر دهیم و محافظ زنجیر را اضافه کنیم.” کاری که آنها انجام دادند.

زمانی که آنها از وایومینگ به داکوتای جنوبی عبور کردند، مشکل آب وجود داشت. مقداری آب آلوده نوشیدند و تعدادی از آنها مریض شدند. صرف نظر از اینکه چه اتفاقی می افتاد، آنها باید به حرکت ادامه می دادند. مواقعی بود که آنها تقریباً 50 مایل بدون آب سوار شدند. آنها هر 100 مایل بیکن، آرد، قهوه می‌خوردند و در نزدیکی راه‌آهن می‌رفتند. در طول مسیر از کشاورزان گوشت و تخم مرغ می خریدند.

نمیدونم بهتر بود یا نه منظورم این است که آنها هنوز در آنجا با نژادپرستی برخورد می کردند، اما آنها بخشی از جامعه بودند و آنقدر برای جوامع انجام دادند که مردم متوجه شدند باید به آنها احترام بگذارند. هنگ 25 پیاده نظام در آنجا مستقر بود و کارهای ارتش را انجام می داد، مانند کمک به برقراری نظم در طول حملات معدن.

آنها با افزایش بیشتر نژادپرستی به سمت شرق و جنوب، به ویژه در میسوری، مواجه شدند. اما پس از آن که آنها به سنت لوئیس رسیدند، بیش از 10000 نفر برای جشن گرفتن آنها حاضر شدند. حدود 300 دوچرخه سوار چند مایل گذشته را با آنها رکاب زدند. این باعث خوشحالی من شد.

ارتش هرگز سپاهی ایجاد نکرد، اگرچه شنیده ام که آنها را در لهستان و هند محاکمه کردند. در سال 1898، تعدادی از سربازان بوفالو برای مبارزه با جنگ اسپانیا در کوبا اعزام شدند. برخی به میسولا، مونت بازگشتند. برخی به براونزویل، تگزاس فرستاده شدند. در سال 1906، حادثه ای در آنجا رخ داد که سربازان سیاه را به اشتباه مقصر دانستند. آنها توسط مجری قانون محلی پاکسازی شدند، اما تدی روزولت به هر حال آنها را با شرمندگی اخراج کرد. گروهبان اول مینگو سندرز، مسن ترین سوارکار در اکسپدیشن، نزدیک به بازنشستگی و بازنشستگی بود. من نامه‌ای به رئیس‌جمهور دیده‌ام که در آن درخواست شده بود که او را برکنار نکنند. اما او بود. که خیلی اذیتم کرد

این تنها 41 سال پس از برده داری است، جایی که برخی از پدران، مادرانشان، به بردگی گرفته شدند. و برای اولین بار شغل داشتند. احساس می کردند بخشی از جامعه هستند. آنها احساس می کردند که ما برابر هستیم. آنها برای این کشور می جنگند. تازه از جنگ آمده اند. ما نام 20 سوار را داریم. این مردها پدربزرگ و مادربزرگ یک نفر هستند، پدربزرگ و مادربزرگ یک نفر. آنها نمی دانند چقدر بدجنس بودند. من می خواهم همه بدانند.

سفر نیویورک تایمز را دنبال کنید بر اینستاگرام، توییتر و فیس بوک. و برای خبرنامه هفتگی اعزام سفر ما ثبت نام کنید برای دریافت نکات تخصصی در مورد سفر هوشمندانه و الهام بخش برای تعطیلات بعدی خود. رویای یک فرار در آینده یا فقط سفر با صندلی راحتی؟ ما را بررسی کنید 52 مکان برای رفتن در سال 2023.

Aria Coffey

مجری کل کارشناس موسیقی. الکل گیک لاعلاج ایجاد کننده. علاقه مندان به زامبی ها

تماس با ما